با سلام
در یک اقدام غیر اخلاقی و غیر شرعی وبلاگ عقاید شیعه ،مناظرات ، پرسش و پاسخ توسط وهابیت هک شد
با توجه به موفیقت وبلاگ عقاید شیعه در ترویج اسلام ناب محمدی (ص) و ناتوانی افراطیون اهل سنت وهابیت از پاسخ گویی علمی به مسایل مطرح شده در وبلاگ عقاید شیعه، در یک اقدام غیر اخلاقی و غیر شرعی اقدام به هک کردن وبلاگ عقاید شیعه نموده و از قول اینجانب اکاذیبی را نقل نموده اند.
لذا اینجانب مهدی منصوری خواه بدینوسیله به اطلاع عموم می رسانم که با تمام وجود پای بند به مکتب حقه شیعه اثنی عشری بوده و به حول الهی خواهم ماند ، و از آنجا که اهل سنت و وهابیت با این کار خود موفیقت ما را در راه خود به ما ثابت کرده و زبونی و خواریشان را با هک نموده وبلاگ عقاید شیعه و دیگر وبلاگ ها وسایت های مدافع اهل بیت عصمت و طهارت اعلام نموده اند، لذا اعلام می نماییم که من بعد با توان و حدت بیشتری وارد عمل شده و حضور خود را در جامعه مجازی و اینترنت پر رنگ تر خواهیم نمود.
والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی منصوری خواه
شنبه ۱۳۸۹/۳/۲۲
با سلام
در یک اقدام غیر اخلاقی و غیر شرعی وبلاگ عقاید شیعه ،مناظرات ، پرسش و پاسخ توسط وهابیت هک شد
با توجه به موفیقت وبلاگ عقاید شیعه در ترویج اسلام ناب محمدی (ص) و ناتوانی افراطیون اهل سنت وهابیت از پاسخ گویی علمی به مسایل مطرح شده در وبلاگ عقاید شیعه، در یک اقدام غیر اخلاقی و غیر شرعی اقدام به هک کردن وبلاگ عقاید شیعه نموده و از قول اینجانب اکاذیبی را نقل نموده اند.
لذا اینجانب مهدی منصوری خواه بدینوسیله به اطلاع عموم می رسانم که با تمام وجود پای بند به مکتب حقه شیعه اثنی عشری بوده و به حول الهی خواهم ماند ، و از آنجا که اهل سنت و وهابیت با این کار خود موفیقت ما را در راه خود به ما ثابت کرده و زبونی و خواریشان را با هک نموده وبلاگ عقاید شیعه و دیگر وبلاگ ها وسایت های مدافع اهل بیت عصمت و طهارت اعلام نموده اند، لذا اعلام می نماییم که من بعد با توان و حدت بیشتری وارد عمل شده و حضور خود را در جامعه مجازی و اینترنت پر رنگ تر خواهیم نمود.
والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی منصوری خواه
شنبه 22/3/1389
امیرالمؤمنین (ع) در ابتداى کار براى احقاق حق خود اظهار مخالفت با هیئت حاکمه مىکرد و آنها را استیضاح مىنمود تا هم نصاب امر به معروف و نهى از منکر کامل گردد و هم موضع رسمى او در رابطه با حاکمیت وقت و حق خودش روشن شود و از این رهگذر، تاریخ نیز در تحلیل قضایاى زندگى آن حضرت دچار گمراهى و سرگردانى نشود و سکوت او حمل بر رضا نگردد.
از اینرو واکنشى که نسبت به تصمیم سقیفه بنى ساعده نشان داد این بود که خلیفه اول را مورد خطاب عتابآمیز خود قرار داد و فرمود: «أَفسدْتَ عَلینا أُمورنا ولَمْ تسْتشِر وَلمْ ترْعَ لنا حقّاً(1) امور جارى ما را تباه کردى و با ما مشورت نکردى و حق ما را مراعات ننمودى».
چنان که نقل شده که آن حضرت پس از جریان سقیفه، از کسانى که مطلع از کار بودند سؤال کرد: قریش با چه استدلالى به خلافت دست یافت؟ گفتند: دلیلشان این بود که آنها از شجره رسالت و نبوت هستند. فرمود: استدلال به شجره کردند ولى ثمره آن را ضایع کردند «إحْتجَوا بالشجرة وأَضاعوا الثَمرة»(2)
شاید عباس عموى پیامبر (ص) نیز از این کلام الهام گرفته بود که در جواب ابى بکر که گفته بود ما از شجره رسالت هستیم گفت: شما همسایه آن درخت هستند ولى ما از شاخههاى آن محسوب مىشویم(3)
در نامهاى که حضرت بعدها در جواب نامه معاویه نوشته و به پارهاى ادعاها و اتهامات او جواب داده، آمده است: ما هم از جهت قرابت به رسول خدا (ص) از دیگران برتریم و هم از جهت اطاعت. در جریان سقیفه مهاجرین به قرابت و نزدیکى با رسول الله (ص) استدلال کردند و بر آنها ظفر یافتند، در حالى که اگر استدلال، این باشد حق با ما خواهد بود. و اگر استدلال به چیز دیگرى غیر از قرابت و فامیلى با آن حضرت باشد، انصار هم مىتوانند براى خود دلیلهاى دیگرى اقامه کنند «فَنحْن مَرّة أولى بالقَرابة وتارة أوْلى بالطاعة ولَمّا احتجّ المهاجرون على الأنصار وإِن یکن بغیره فالأنصار على دعواهم»(4)
در بیان دیگرى از آن حضرت رسیده است: «واعجباه أَتکون الخِلافة بالصَحابة ولا تَکون بالصَّحابة والقَرابة(5) عجب است که مصاحبت با رسول الله (ص) به تنهایى مىتواند معیار خلافت قرار گیرد، ولى صحابت و قرابت با همدیگر نمىتواند معیار کسب چنین فضیلتى گردد». مرحوم سید رضى، گردآورنده نهج البلاغه مىفرماید: از آن حضرت شعرى نیز در همین رابطه نقل شده است:
فإن کنت بالشورى ملکت امورهم فکیف بهذا والمشیرون غیّب؟
وإن کنت بالقربى حججت خصیمهم فغیرک أولى بالنّبىّ وأقرب
(6)
به گفته ابن ابىالحدید مخاطب این شعر ابوبکر است که با استناد به شوراى سقیفه و قرابت با پیامبر اکرم (ص) استدلال بر مشروعیت خلافت خویش مىکرد. امیرالمؤمنین (ع) در جواب این استدلال مىفرماید: اگر با استناد به مشاوره زیر سایه سقیفه امور مردم را به دست گرفتى، این چه مشاورهاى است که هسته اصلى مشورت خود امیرالمؤمنین (ع)، بنى هاشم و برخى از بزرگان صحابه مثل سلمان، ابوذر، مقداد و حضور نداشتند و غایب بودند؟ و اگر به قرابت و نزدیکى با رسول خدا (ص) استدلال مىکنى، باید بدانى که غیر تو به آن حضرت نزدیکتر و داراى قرابت و فامیلى بیشترى بوده است.
شاید همین استیضاحها و افشاگرىها سبب شد که ابوبکر به هنگام مرگ آرزو مىکرد و مىگفت: اى کاش در جریان سقیفه عهدهدار خلافت نمىشدم و به وزارت اکتفا مىکردم.
از کارهایى که حضرت على (ع) براى احقاق حق خود کرد، این بود که شبها، تنها یادگار رسول گرامى اسلام (ع) فاطمه زهرا (س) را سوار بر مرکب مىکرد و در خانه انصار مىبرد و از آنها کمک مىخواست. لیکن آنها با این توجیه نامعقول و نامقبول که ما یک رأى داشتیم و به ابوبکر دادیم، اگر شما زودتر اقدام مىکردید به شما رأى مىدادیم و با شما بیعت مىکردیم جواب ردّ مىدادند. امیرالمؤمنین (ع) در جواب مىفرمود: آیا جنازه مطهّر رسول الله (ص) را بدون تجهیز رها مىکردم و بر سر خلافت او با مردم نزاع مىکردم؟ و نیز صدیقه طاهره (س) مىفرمود: شوهرم کارى کرد که از او انتظار مىرفت و آنها کارى کردند که خدا باید به حسابشان برسد(7)
مرحوم شیح صدوق نقل مىکند که حضرت صدّیقه (س) در جوابشان مىفرمود: «آیا پدرم در جریان غدیر عذرى براى کسى باقى گذاشت؟ هَل تَرک أبى یَوم غَدیر خمّ لأحدِ عذراً»(8)
اینگونه برخوردها و اعتراضات وجود داشت تا
این که امیرالمؤمنین (ع) احساس کرد تلاش و پیگیرى او نه تنها ثمرى ندارد بلکه ممکن است باعث سوء استفاده دشمن سنگر گرفته در پشت خاکریز غفلت جبهه داخلى گردد و بتواند از این آب گل آلود ماهى بگیرد و رؤیاى انهدام اصل و اساس نهال نوپاى اسلام و حکومت اسلامى تعبیر شود و تندباد حوادث، آن را بخشکاند. لذا بعد از شهادت مظلومانه صدیقه طاهره (س) بیعت کرد و از ارائه نظرات خیرخواهانه به سران حاکمیت، کوتاهى نکرد. لیکن همه مىدانستند که این بیعت به منظور رعایت مصلحت برتر، یعنى پیشبرد اهداف اسلام است، نه رضایت قلبى.(9)
آیة الله جوادى آملى، حماسه و عرفان
به نقل از سایت تبیان
پىنوشت
(1)) مروج الذهب 2/ 301)
(2)) نهج البلاغه، خطبه 76.)
(3)) شرح نهج البلاغه ابن ابىالحدید، 174/ 6، ذیل خطبه 66).
(4)) نهج البلاغه، نامه 28، بند 71)
(5)) نهج البلاغه، حکمت 091)
(6)) همان. (
(7)) شرح نهج البلاغه ابن ابىالحدید 180/ 6، ذیل خطبه 66).
(8)) خصال 173/ 1، باب الثلاثة، حدیث 822).
(9)) عبدالله بن سبا 1/ 136- 125)
«انّ الًامامة زمام الدّین و نظام المسلمین و صلاح الدُّنیا و عزّ المؤمنین، انَّ الًا مامة اسُّ الاسلام النّامى و فرعه السّامى، بالامام تمام الصَّلاة والزَّکات والصِّیام والحجّ والجهاد و توفیر الفیىء والصَّدقات و إمضاء الحدود و الاحکام، و منع الثُّغور و الاطراف، الامام یحلُّ حلال اللّه، و یحرم حرام اللّه، و یقیم حدود اللّه، و یذبُّ عن دین اللّه، و یدعو إلى سبیل ربِّه بالحکمة والموعظة الحسنة والحجَّة البالغة».(1)
[امامت زمام دین و نظام مسلمین، و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است، امامت اساس اسلام بارور، و شاخه بلند آن است، با امام، نماز و زکات و روزه و حج و جهاد کامل مى شود، و اموال بیت المال و انفاق به نیازمندان فراوان مىگردد، و اجراى حدود و احکام، و حفظ مرزها و جوانب کشور اسلام به وسیله امام صورت مىگیرد.
امام، حلال خدا را حلال، و حرام خدا را حرام مىشمرد (و تحقق مىبخشد) و حدود الهى را برپا مىدارد، و از دین خدا دفاع مىکند، و به سوى راه پروردگارش به وسیله دانش و اندرز نیکو و دلیل رسا و محکم دعوت مىکند.]
پیام قرآن ج 9، حضرت آیت الله مکارم شیرازى و سایر همکاران
به نقل از سایت تبیان
پىنوشت
(1)) اصول کافى 1/ 200)